هر کلمه، حاوی یک پیام است و با خود محتوایی را به شنونده منتقل می‌کند. همانند قدیم که رسانه‌ها نبودند، بزرگ‌ترها کنار کرسی، برای خانواده، داستان‌هایی را تعریف می‌کردند، پس سخن گفتن انسان‌ها هم نوعی رسانه محسوب می‌شود و پس از آن، رسانه‌های مکتوب، کتاب، رمان، مجلّات، مقالات و روزنامه‌های مکتوب که پیامی را به ما منتقل می‌کردند.

امروز با رسانه‌های دیجیتال مثل: انیمیشن‌ها، فیلم‌های سینمایی، سریال‌ها، موسیقی و بازی‌های رایانه‌ای روبه‌رو هستیم و پیام‌هایی را از آن‌ها دریافت می‌کنیم.

ولی بسیار مهم است که چه پیامی را دریافت می‌کنیم؛ همان طور که مهم است در طول روز، چه خوراکی‌هایی مصرف می‌کنیم و خوراک ما، مستقیماً در سلامت جسم ما تأثیرگذار است، دقیقاً خوراک مغز ما هم مهم است و مستقیماً بر روح و روان ما تأثیر می‌گذارد.

بنابراین ساده از کنار این موضوع نگذریم و کمی دقّت کنیم تا چه پیام یا محتوایی را از طریق رسانه‌ها دریافت می‌کنیم.

برای این‌که بتوانیم تحلیل بهتری از پیام‌های رسانه‌ای داشته باشیم، فقط کافی است تا در مواجهه با پیام‌های رسانه‌ای، قانون «چه کسی؟! چه پیامی؟!» را اجرا کنیم تا هر پیام را به سادگی قبول نکنیم تا روحی سالم‌تر و شاداب‌تر داشته باشیم.

یعنی برای هر محتوای رسانه‌ای (کلیپ، فیلم، تصویر، متن، صوت، بازی و...) که می‌بینیم، از خودمان دو سؤال بپرسیم:

1. چه کسی این پیام را تولید کرده است؟

2. چه پیامی قرار است به من منتقل بشود؟

بیایید با هم‌دیگر یک مثال برای قانون چه کسی را تمرین کنیم.

این جمله را به دو صورت می‌توان خواند: «بخشش لازم نیست اعدامش کنید» و هر کس ممکن است یکی از حالت‌های آن را بخواند، درحالی‌که اگر بدانیم چه کسی این پیام را تولید کرده است، به راحتی می‌توانیم آن را بخوانیم و تحلیل کنیم.

مثلاً اگر بگویم این جمله را ایوان مخوف روسی گفته، کسی که روزانه بین 500 تا 1000 نفر از شهروندانش (حتی پسر و عروسش) را اعدام می‌کرده است، حالا جمله را از زبان ایوان مخوف بخوانید!

و اگر بگویم که این جمله را آیت‌الله بهجت (ره) گفته‌اند چطور؟!
جمله فرق نکرد؟!
 
در واقع، اگر بدانیم چه کسی پیام‌ها را تولید کرده است، راحت‌تر می‌توانیم آن‌ها را تحلیل کنیم.
 
سؤال دوم: چه پیامی؟!

در مواجهه با هر پیام رسانه‌ای، سعی کنیم آن را تحلیل و بررسی کنیم که چه پیامی قرار است به من منتقل بشود؟!

 

در تصویر قرمز، مجموعه‌ای از پیام‌های منفی مانند: خشونت، اسارت، جنگ، بی‌رحمی و قساوت به مخاطب منتقل می‌شود.

در تصویر آبی، مجموعه‌ای از پیام‌های مثبت مانند: رحم، مهربانی، فداکاری و هم‌نوع دوستی منتقل می‌شود.

درحالی‌که هر دو تصویر یکی هستند و تصویر آبی و قرمز، برشی از این ماجراست و همه حقیقت نیست.

حقیقت این است که همه‌ی رسانه‌ها، با زاویه‌ی نگاه خودشان ماجرا را نگاه کرده، فقط بخشی از ماجرا را برای ما روایت می‌نمایند که خودشان مایل‌اند، تا پیامی به ما منتقل شود که خودشان می‌خواهند؛ بنابراین باز هم مهم است بدانیم چه کسی این پیام را تولید کرده است تا تحلیل بهتری داشته باشیم.

با همین روش می‌توانید ذهن‌تان را در مقابل پیام‌های رسانه‌ای، آماده‌تر کنید و با وجود این‌که، یک محتوای رسانه‌ای را می‌بینید، تسلیم پیام‌هایش نشوید و محتواها را تحلیل کنید و سپس تصمیم بگیرید که بپذیرید یا نپذیرید!

در آخر تأکید می‌کنم که هم مراقب خوراک جسم و هم خوراک روح‌تان باشید؛ برخی خوراکی‌ها مانند سم، بلافاصله انسان را می‌کشند؛ برخی به مرور سرطان ایجاد می‌کنند؛ برخی برای سلامت ما ضروری و برخی هم مفید هستند؛ ولی به شرطی که به اندازه مصرف بشوند.
 

منبع: مجله باران